shadishadi، تا این لحظه: 21 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات ستایش

من مامان باباعمو ها یم و عمم

1391/4/17 9:25
نویسنده : ستایش
233 بازدید
اشتراک گذاری

سلام .

دیروز به همراه عمو هایمو عمم به باغ رفتیم اول من و دختر عمو هایم و پسر عمم بازی کردیم بعد رفتیم اتیش بازی کریمقهقههو خار هارا اتیش زدیم بعد اخر های اتیش من دختر عموم لیلا و پسر عمم پویا چوب برداشتیم واتیشیولگرفتیم وبعد ایش بازی کردیم بعد رفتیم طالبی خوردیم خیلی خوشمزه بود خوشمزهبعد به همراه پو یا و لیلا و پسر عمم معراج و پسر عموم رضا رفتیم پنالتیا بازی کردیم من پنالتیا رو بردم بعد هم رفتیم چای خوردیم به جز لیلا پویا ماشا الله هزار ماشالله سه تا استکان چای خورد باز رفتیم بازی کردیم بعد از بازی من لیلا وپویا رفتیمگل ها را نگاه کردیمبعد قایم باشک گاوچرانبازی کردیم بعد هم دزد وپلیس بازی کردیم بعد شام خوردیم شام خو رشت میگو داشتیم سوسیس بندری دا شتیم و بادمجان تماته داشتیم وقتی شام تمام شد یک ساعت بعد هندوانه خوردیم بعد کمی نگای تلوزیون کردیم بعد با دختر عموی کوچولو مون که اسم اون باران باهم حباب بازی کردیم و بعد وسایل هارا جمع کر دیم وبعد زفتیم قلبپایان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان محمد پوریا
17 تیر 91 9:42
سلام بهت تبریک میگم که با این سن کم داری وبلاگ نویسی می کنی امیدوارم همیشه موفق باشی و اینکه همیشه شاد و خوشحال باشی


ازتون خیلی ممنونم حرف خیلی قشنگی بهم زدین وشما هم شاد و خوشحال باشید
ستاره
27 تیر 91 23:28
بادمجون تماته ات منو كشته ستايش
مامانی
23 مهر 91 11:23
سلام عزیزم تولدت مبارک این طور که فهمیدم شما به سن تکلیف رسیدی عزیزم عکسای خوشگلت رو این طوری راحت تومعرض دید بیماردلان قرار نده دختر خوشگل فعلا خدا نگه دارمیام دوباره بهت سر می زنم


مرسی خاله جون لطف کردی
سودابه
23 مهر 91 15:07
تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارکولدت مبارک : از طرف من و نوه گلم